متکلی. [ م ُ ت َ ک َل ْلی ] ( ع ص ) متوقف در پس لشکر. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تکلی شود. متکلی ٔ. [ م ُ ت َ ک َل ْ ل ِءْ ] ( ع ص ) مهلت و زمان خواهنده ٔقرض. مأخوذ از کلا. ( آنندراج ). آن که درنگی میکند ومهلت میخواهد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تکلؤ شود.