متوهق. [ م ُ ت َ وَهَْ هَِ ] ( ع ص ) سنگریزه سخت گرم شده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به توهق شود. || کسی که قطع کند سخن کسی را. ( ناظم الاطباء ).