متوهر

لغت نامه دهخدا

متوهر. [ م ُ ت َ وَهَْ هَِ ] ( ع ص ) آن که مضطر کند کسی را در سخن به چیزی که متحیر بماند در آن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قطع کننده سخن کسی. ( ناظم الاطباء ). || بیشتر از شب و یا از زمستان گذشته. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ریگ فرودریده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به توهر شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس