متومق

لغت نامه دهخدا

متومق. [ م ُ ت َ وَم ْ م ِ ]( ع ص ) به دوستی پذیرفته شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تومق شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس