متوم. [ م ُ ت َوْ وَ ] ( ع ص ) مقلد و حمیل کرده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). زینت کرده شده با حمیل وگلوبند. ( ناظم الاطباء ). مقرط و گردن بندپوشیده. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مقرط و مقلد و حمیل شود.