متولی

/motevalli/

مترادف متولی: مدیر اماکن متبرکه، مدیر موقوفه، سرپرست، کارگزار، متصدی، سردمدار

برابر پارسی: دست اندرکار، دینکار، سرپرست، کارگزار، کیشمند

معنی انگلیسی:
caretaker, churchwarden, custodian, guardian, keeper, trustee, custodian or administrator

لغت نامه دهخدا

متولی. [ م ُ ت َ وَل ْ لی ] ( ع ص ) دوستی دارنده. ( آنندراج ) ( غیاث ). دوست و دوستی دارنده با کسی. ( ناظم الاطباء ). || کار پذیرنده. ( دهار ). کسی که کاری به خود گیرد و به کار کسی اقدام نماید و امری را به گردن گیرد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). بر سر کار باشنده. ( آنندراج ). سرکار و مباشر و بر سرکار. ( ناظم الاطباء ). که اداره کارهای مؤسسه و سازمان به عهده گیرد : و ذکر آن کسانی که متولی و مباشر مساحت بوده اند از عمال و غیرعمال بر اختلاف روایات. ( تاریخ قم ص 101 ). || دارای ولایت و ولایت داده شده و حاکم و والی. ( ناظم الاطباء ). ولی. والی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ( اصطلاح فقهی ) در فقه اسلامی متولی کسی است که برحسب صفات و مشخصاتی که واقف در وقف نامه ذکر کرده است و در هر عصر و زمانی به اداره امور وقف موافق نظر واقف می پردازد. معمولاً حق الزحمه وی در وقف نامه ها یک عشر از درآمدموقوفه است. عمل و سمت متولی در اداره موقوفه بنام «تولیت » خوانده میشود. ( از تاریخچه وقف در اسلام ، تألیف دکتر شهابی ص 3 ) : مدرسان و شیخ الاسلامان و پیش نمازان و قضاة و متولیان. ( تذکرة الملوک چ 2 ص 2 ). بلکه شرعاً هر کس را واقف اوقاف متولی و صاحب اختیار قرار داده باشد. ( تذکرة الملوک چ 2 ص 3 ).
- متولی منصوب ( یا متصدی ) ؛ اگر موقوفه ای مجهول التولیه باشد کسی که قبل از وضع قانون اوقاف ، از طرف حاکم شرع معین میشد و پس از اجرای قانون اوقاف از طرف اداره کل ( سازمان ) اوقاف برای اداره موقوفه انتخاب میگردد بنام متولی منصوب یا متصدی خوانده میشود. ( تاریخچه وقف در اسلام دکتر شهابی ص 3 ).
- متولی منصوص ؛کسی که در وقف نامه نام او برده شده و یا صفات و مشخصاتی برای متولی ذکر شده که با فرد معینی منطبق گردداز قبیل ارشد، اکبر، اعلم ، اتقی و اورع اولاد یا اعلم علمای محل و یا پیشنماز مسجد جامع و نظایر آن. ( تاریخچه وقف در اسلام دکتر شهابی ص 3 ). || برگشته و روبروی گردانیده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تولی شود.

متولی. [ م ُ ت َ وَل ْ لی ] ( اِخ ) ابوسعد عبدالرحمن بن مأمون نیشابوری ( 426 - 478 هَ. ق. ) مردی فقیه و عالم به اصول بود. در نیشابور متولد شد و به مرو علم آموخت و در مدرسه نظامیه بغداد به تدریس پرداخت و در همانجا نیز درگذشت. او راست : تتمةالابانة، کتابی در «فرائض » به اختصار و نیز کتابی در «اصول دین » به اختصار ( از اعلام زرکلی ، ج 2 ص 504 ).

فرهنگ فارسی

سرپرست، جانشین، کارگردان، کسی که کاری بعهده اوسپرده شده
( اسم ) ۱ - کسی که ادار. امور موسسه یا کاری را بعهده گرفته . ۳ - آنکه ادار. امور بقعه ای از بقاع متبرکه را بعهده دارد . ۳ - سرپرست املاک موقوفه : ... مدرسان و شیخ الاسلامان و پیش نمازان و قضاه و متولیان ... توضیح کسی است که بر حسب صفات و مشخصاتی که واقف در وقف نامه ذکر کرده است در هر عصر و زمانی بادار. امور وقف موافق نظر واقف می پردازد . معمولا حق الزحم. وی در وقف نامه ها یک عشر از در آمد موقوفه است . عمل و سمت متولی در ادار. موقوفه بنام تولیت خوانده میشود . معمولا واقفان تا خود زنده هستند متولی موقوفه نیز میباشند . در اکثر وقف نامه ها تولیت در اعقاب و فرزندان واقف نسلی پس از نسل دیگر معین میگردد . در بعضی وقف نامه ها نیز از همان آغاز امر بواسط. اینکه واقف فرزندی نداشته و یا از فرزندان خود ناراضی بوده است تولیت در غیر اولاد و خاندان واقف قرار داده شده است . در بعض دیگر از موقوفات مهم نیز برای اینکه کسانی نتوانند بملک موقوفه تجاوز کنند تولیت بسلطان وقت تفویض شده است از قبیل قسمت اعظم موقوفات آستان قدس رضوی و موقوفات مدرس. سپهسالار ناصری در تهران . یا متولی منصوب یا متصدی . اگر موقوفه ای مجهول التولیه باشد کسی که قبل از وضع قانون اوقاف از طرف حاکم شرع معین میشد و پس از اجرای قانون اوقاف از طرف ادار. کل ( سازمان ) اوقاف برای ادار. موقوفه انتخاب میگردد بنام متولی منصوب یا متصدی خوانده میشود. یا متولی منصوص . کسی است که در وقف نامه نام او برده شده و یا صفات و مشخصاتی برای متولی ذکر شده که با فرد معینی منطبق گردد از قبیل : ارشد اکبر اعلم اتقی و اورع اولاد یا اعلم علمای محل و یا پیشنماز مسجد جامع و نظایر آنها .

فرهنگ معین

(مُ تَ وَ لّ ) [ ع . ] (اِفا. ) سرپرست ، مباشر، سرپرست املاک موقوفه .

فرهنگ عمید

۱. کسی که کاری به عهدۀ او سپرده شده، سرپرست، کارگردان.
۲. سرپرست املاک موقوفه.
۳. جانشین.

مترادف ها

proctor (اسم)
نایب، ناظر، متولی، وکیل قانونی، بازرس دانشجویان

custodian (اسم)
نگهبان، متولی

trustee (اسم)
متولی، امانت دار

فارسی به عربی

حامی

پیشنهاد کاربران

متولی:بابا.
به جای متولیِ کار بابایِ کار.
متولیها:باباها.
سرپرست
اختیار دار
متولی به کسی اطلاق میشود که در مکانی خاص به عنوان برترین شخص شناخته میشود .
کسی که بر جایی ولایت دارد .
( سازمان ) ذینفع، stakeholder
منظور متولی و ذینفع یک فرایند در سازمان است
( فرایند ) owner
Custodian
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Custodian
یک متولی مسئول نگهداری ایمن دارایی برای یک موسسه یا فرد برای اهداف مختلف است.
"مُتَولّی" ( صاحب أمر ومُدّعی ) أصلی زبان "قرآن عربی مبین"را پیغمبر محمد "الهاشمی العربی" وعلیّ "البلیغ الفصیح" وائمه اطهار "علیهم السلام اجمعین" أهل فصاحت وبلاغت زبان "قرآن عربی مبین" هستند نه کسی دیگری.
احترام امام زاده دست متولی آن میباشد. . ؟�msl
تلفظ صحیح مُــتَـــوَلــّی هست!
مدیر ( وقف ) ، اداره کننده چیزی، مسئول نظارت و نظم دادن بر امور بر طبق منوط مالک ( واقف ) مستقلاً یا منضماً
صاحب کار
سرپرست، کارگزار
ارزش امام زاده به متولیش است.
شخصی که از طرف واقف برای اداره وقف معین میشود .
متولی کسی است که به موجب مفاد وقف نامه و مقررات قانون مدنی واجد این سمت میباشد .
مدیر
مسئول
شخصی که از طرف واقف برای اداره وقف معین میشود . و یا به عبارت دیگر متولی کسی است که به موجب مفاد وقف نامه و مقررات قانون مدنی واجد این سمت میباشد .
2 ) مسئول حفظ و اداره امور موقوفه در کل یا با متولی است یا سازمان اوقاف .
سرپرست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس