این هست وجودش متعلق به مجازی
و آن هست حصولش متولد ز ریائی.
سنائی.
- متولد شدن ؛ متولد گردیدن. متولد گشتن. زاییده شدن. به وجود آمدن. پدید آمدن. به جهان هستی آمدن : از جانور آنچه از عفونات متولد شود چون انواع کرم و مگس ، بی حس نباشند. ( مصنفات باباافضل ص 434 ).- متولد گردیدن ؛ رجوع به ترکیب «متولد شدن » شود.
- متولد گشتن ؛ رجوع به ترکیب «متولد شدن » شود.