ایستادگی کردن، ایستادن، موقوف کردن، خواباندن، مانع شدن، خوابیدن، بند اوردن، متوقف ساختن، نگاه داشتن، از کار افتادن، پر کردن، تعطیل کردن، توقف کردن، مسدود ساختن، ایستاندن، سد کردن
ایستادن، گرفتن، متوقف ساختن، موقوف شدن، دست کشیدن
متوقف ساختن، به خدمت خاتمه دادن
قطع کردن، متوقف ساختن، ادامه ندادن، بس کردن