متوطن شدن


مترادف متوطن شدن: اقامت کردن، سکنا گزیدن، مقیم شدن، مجاورشدن

معنی انگلیسی:
to take ones aboode, to choose as ones home

فرهنگ فارسی

(مصدر ) وطن گزیدن مقام کردن در جایی : تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال درین طرف مقیم و متوطن شدند .

پیشنهاد کاربران

بپرس