متوسد. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] ( ع ص ) آنکه بالین گرداند چیزی را. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). کسی که قرار میدهد چیزی را زیر سر خود مانند بالش. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به توسد شود.
فرهنگ فارسی
تکیه کننده .
فرهنگ معین
(مُ تَ وَ سِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) تکیه کننده .
فرهنگ عمید
آن که چیزی را برای خود بالین قرار دهد و به آن تکیه کند.