متوسد

لغت نامه دهخدا

متوسد. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] ( ع ص ) آنکه بالین گرداند چیزی را. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). کسی که قرار میدهد چیزی را زیر سر خود مانند بالش. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به توسد شود.

فرهنگ فارسی

تکیه کننده .

فرهنگ معین

(مُ تَ وَ سِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) تکیه کننده .

فرهنگ عمید

آن که چیزی را برای خود بالین قرار دهد و به آن تکیه کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس