متوسخ. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] ( ع ص ) ریمناک و چرکین. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). چرک شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به توسخ شود.