متورق. [ م ُ ت َ وَرْ رِ ] ( ع ص ) شتری که برگ خورد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شتر برگ خورنده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تورق شود.
soft (صفت)مهربان، شیرین، نازک، ملایم، لطیف، ترد، نرم، گوارا، لین، متورق، نیم بندlaminated (صفت)متورق، طبقه طبقهyielding (صفت)متورقmalleable (صفت)متورق، نرم و قابل انعطاف، چکش خور