متودد

لغت نامه دهخدا

متودد.[ م ُ ت َ وَدْ دِ ] ( ع ص ) دوست دارنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مهربان و با محبت.( ناظم الاطباء ) : مردی بود متمیز و متودد. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 6 ). رجوع به تودد شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس