متوافق


مترادف متوافق: موافق، سازوار

معنی انگلیسی:
commensurable, concordant, concurrent, congenial, congruent, congruous, consonant, correspondent, harmonic, harmonious, nice, agreeing

لغت نامه دهخدا

متوافق. [ م ُ ت َ ف ِ ] ( ع ص ) با هم یکی شونده و هم پشتی کننده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || موافق و متحد. ( ناظم الاطباء ). || به اصطلاح حساب دو عدد متوافق هر دو عددی که دارای یک وفق باشند یعنی عددی که هر دو را عاد کند مانند عدد 6 و 8 که عدد 2 هر دو را عاد میکند. ( ناظم الاطباء ). وقتی که دو عدد متداخل و یا متباین نباشند آن دو را متوافق نامند که در این حالت بزرگترین مقسوم ٌعلیه مشترک آنها را «وفق » آنها نیز می نامند مثلاً دو عدد 28 و 36 متوافقند و وفقشان «4» است ضمناً وسیله شناسائی وفق دو عدد آن است که چون آنها رابر وفق دو عدد تقسیم کنیم دو خارج قسمت متباین خواهند بود چنانکه در مثال یاد شده خارج قسمت 36 و 28 بر4 بترتیب 9 و 7 است و این دو عدد متباین می باشند.

فرهنگ فارسی

۱ - (اسم ) یکی شونده ( با هم ) سازواری کننده . ۲ - ( صفت ) سازوار سازگار . ۳ - دو عدد را گویند که دارای یک یا چند مقسوم علیه باشند مانند : ۱۵ و ۹ که هر دو بر ۳ بخش پذیرند .

فرهنگ معین

(مُ تِ فِ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) یکی شونده (با هم ). ۲ - (ص . ) سازگار. ۳ - در فارسی دو عدد را گویند که دارای یک یا چند مقسوم - علیه باشند، مانند: ۱۵ و ۹ که هر دو بر ۳ بخش پذیرند.

فرهنگ عمید

موافق و سازگار با هم.

مترادف ها

agreeing (صفت)
مطابق، موافق، متوافق

concurrent (صفت)
موافق، متوافق، هم زمان، متقارن، در یک وقت واقع شونده

فارسی به عربی

متجانس

پیشنهاد کاربران

بپرس