متواری وار. [ م ُ ت َ / م ُ ] ( ص مرکب ) متواری گونه : دوش سرمست نگارین من آن طرفه پسربا یکی پیرهن زورقئی طرفه به سراز سر کوی فرودآمد متواری وارکرده از غایت دلتنگی از اینگونه خطر.سنائی.رجوع به ماده قبل شود.