متهور
/motehavver/
مترادف متهور: بی باک، بی پروا، پردل، جسور، دلیر، شجاع، گستاخ، نترس
متضاد متهور: ترسو، جبون
برابر پارسی: بیباک، گستاخ، بی پروا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) بی باک کننده بی باک بی پروا گستاخ : سلطان علائ الدین پادشاهی متهور جبار قهار و بی رحم بود . جمع : متهورین .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
بی پروا، متهور، بی باک، بی شرم
بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، متهور، بی باک، عالی، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور، شجاع، دلاور، نترس، تهم، مرد، با جرات
جسور، بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، گستاخ، متهور، بی باک، باشهامت، خشن و بی احتیاط، چیره، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور
یارایی، جسور، سرزنده، متهور، سرانداز
جسور، دلیر، متهور، بادوام، سر سخت، شکیبا، بردبار، پرطاقت، دلیر نما
دلیر، خود سر، متهور، بی باک، سرانداز، شجاع، با جرات، بی ترس
گستاخ، متهور، بی شرم، عجول و بی پروا، بی حیا
فعال، متهور
متهور، خطر ناک، مخاطره امیز، پر مخاطره، با تهور
جسور، گستاخ، متهور، بی باک، خطر ناک، پر مخاطره
تند، تصادفی، بی پروا، متهور، بی باک
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
شجاع ، نترس ، دلیر ، بی باک ، بی پروا
《 در کل به معنی کسی که ترسو نیست》
《 در کل به معنی کسی که ترسو نیست》
عالی بود دستتون درد نکنه😘😘😘