متهمم

لغت نامه دهخدا

متهمم. [ م ُ ت َ هََ م ْ م ِ ] ( ع ص ) جوینده و تجسس کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). تجسس کننده و تلاش کننده. ( ناظم الاطباء ). || شپش جوینده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تهمم شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس