( مصدر ) مورد تهمت قرار گرفتن گناهکار شناخته شدن : در بخارا بند. صدر جهان متهم شد گشت از صدرش نهان . ( مثنوی )
انگ خوردن، بزه ور شدنبرچسب خوردن ( عامیانه )accuseI was accused a robbery :به دزدی متهم شدم ( مجهول )+ عکس و لینک