متنوع کردن


معنی انگلیسی:
diversify, vary, interlard, intersperse, stagger

مترادف ها

manifold (فعل)
متنوع کردن، چند برابر کردن

variegate (فعل)
خال خال کردن، متنوع کردن، رنگارنگ کردن، جورواجور کردن

diversify (فعل)
متنوع کردن، گوناگون ساختن

فارسی به عربی

انبوب متفرع

پیشنهاد کاربران

بپرس