متنطع

لغت نامه دهخدا

متنطع. [ م ُ ت َ ن َطْ طِ ] ( ع ص ) دور درشونده در سخن و به غور نگرنده. || زیرکی و باریکی کننده در امور.( آنندراج ) ( منتهی الارب ). آگاه و دوراندیش و ساعی و جاهد. ( ناظم الاطباء ). || آن که سخن با کام افتد. ( مهذب الاسماء ). در کام گوینده سخن را. ( منتهی الارب ). رجوع به تنطع شود. || زحمتکش. || مباشر و کارگزار هوشیار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دور در شونده در سهن

پیشنهاد کاربران

بپرس