متنصح
لغت نامه دهخدا
متنصح. [ م ُ ت َ ن َص ْ ص َ ] ( ع ص ) جامه در پی کرده و نیکو دوخته. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ازاقرب الموارد ). ثوب متنصح ؛ جامه نیک دوخته. || بعیر متنصح ؛ شتر سیراب شده. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید