متنحی

لغت نامه دهخدا

متنحی. [ م ُ ت َ ن َح ْ حی ] ( ع ص ) نعت است از تَنَحّی. ( منتهی الارب ). زائل شونده و دور شونده. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). هر چیز زایل شده و دور شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تنحی شود.

متنحی. [ م ُ ت َ ن َح ْ حا ] ( ع اِ ) محل برگشت. || جای سود و منفعت. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

پیشنهاد کاربران

بپرس