متناوم. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) خویشتن را خوابیده نماینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که خویشتن را خوابیده مینمایاند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تناوم شود.
فرهنگ عمید
خودرابه خواب زننده.
پیشنهاد کاربران
خود را بخواب زدن . . . تا شبی که متناوم شکل سر در جامه خواب کشید. . کتاب جوحی