دیکشنری
مترجم
بپرس
متناوب کردن
معنی انگلیسی
:
interchange
,
stagger
دنبال کنید
مترادف ها
alternate
(فعل)
متناوب کردن، متناوب بودن، ب نوبت انجام دادن، یک در میان امدن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها