کوسه و ریش پهن ؛ امور متضاد. دو چیز مخالف. ( فرهنگ فارسی معین ) . دو امر گردنیامدنی. متناقضین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
- امثال :
کوسه پی ریش رفت بروت نیز بر سر آن نهاد. ( امثال و حکم ج 3 ص 1246 ) .
هرکه به فکر خویش است کوسه به فکر ریش است . ( امثال و حکم ج 4 ص 1952 ) .
- امثال :
کوسه پی ریش رفت بروت نیز بر سر آن نهاد. ( امثال و حکم ج 3 ص 1246 ) .
هرکه به فکر خویش است کوسه به فکر ریش است . ( امثال و حکم ج 4 ص 1952 ) .