متنافط. [ م ُ ت َ ف ِ ] ( ع ص ) آن که [ پوست ] موی سوخته را در هنگام قحطی و سختی می خورد. || دیگ جوشان کف کرده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تنافط و تنافیط شود.