[ویکی نور] متن و ترجمه دو رساله فلسفی ترجمه و متن دو رساله فلسفی عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری معروف به عمر خیام نیشابوری تحت عنوان «رسالة جواباً لثلث مسائل» ترجمه قاسم انصاری و «رسالة الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی» ترجمه صمد موحد است. رحیم رضازاده ملک نیز بر این اثر مقدمه نوشته است.
کتاب مشتمل بر یک مقدمه فارسی، متن و ترجمه رساله اول (مشتمل بر سه مسئله) و متن و ترجمه رساله دوم است.
رضازاده ملک در مقدمه اش بر کتاب، عمر خیام را در علوم یونان علامه زمان و امام اهل خراسان و درعین حال مظلوم ترین دانشی مرد تاریخ ایران دانسته است. او بر این ادعا چنین استدلال می کند: «چون وقتى در یکى از کشورهاى فرنگ، بنا می شود که مجلس بزرگداشتى براى خیام بر پا شود، از ایران (به عنوان نمایندگان ایران) کسانى حضور می یابند که هیچ شناختى از خیام و فعالیت هاى علمى او ندارند... ظلم و ستم دیگرى که در مورد خیام روا داشته شده، پرداختن به کارهاى خیامى توسط کسانى است که اهل اصطلاح نبوده اند و معلومات لازم براى چنان اهتمامى را کسب نکرده بودند».
وی در رابطه با سبب ترجمه تحت اللفظی اثر چنین توضیح می دهد: «دو رساله از خیام که در این دفتر، متن دست نوشت و حروفى عربى و ترجمه فارسى آن ها می آید، از جمله رساله هاى موجز (و به اصطلاح امروزه قلم انداز) خیامى است که به فارسى ترجمه نشده بود. دوستان مشفقم، آقایان دکتر صمد موحد و دکتر قاسم انصارى، به خواهش من، هر یک، یکى از این دو رساله را، به اصطلاح، تحت اللفظی و پای خوان، به فارسى برگردانده اند. همچنان که ملاحظه خواهید کرد، غرض از ترجمه این رسائل به فارسى، انشاء نوشتن و مقامه پردازى نبوده است که ممکن است در آن بیان، جوهر کلام صاحب اثر مخدوش و احیاناًً تحریف گردد، همچنان که خیام نیز به هیچ وجه به آرایش لفظى نوشته خود نپرداخته است، بلکه مقصود این است که جان کلام خیام، به سادهترین وجه و کمترین لغات (البته نه آن چنان که مخل معنا شود) به فارسى برگردد، تا این سادگى و ایجاز، شاید ورزش ذهن خواننده و مشارکت وى در دریافت مفاهیم و معانى را موجب شود».
عمر خیام در ابتدای رساله اول به دشواری مسائل مطرح شده در کتاب اشاره کرده می نویسد: «مسائلى که سرورمان مرا به بحث در آن ها شرف و افتخار بخشیده اند، به عمرم سوگند که آن ها موضوعات دشوار و نیکویى است و بر شکوک فراوان آن کسى آگاه نیست، مگر زیرک و تیزهوشى که به عالی ترین مرتبه حکمت رسیده باشد، جداً دشوار است و جز به تجزیه آن ها و هم نظرى و همدستى و تقسیم در فواید، حل آن ها ممکن نیست، امیدوارم که این هماهنگى و دیدار به زودی پیش آید و دست دهد.
وی در رساله اول کتاب به سه مسئله پاسخ داده است. ازآنجاکه پرداختن تفصیلی به مسائل مطرح شده به درازا می انجامد، در این نوشتار تنها پاسخ مسئله دوم مطرح می شود و در باقی مسائل به صورت آن ها بسنده می شود:
کتاب مشتمل بر یک مقدمه فارسی، متن و ترجمه رساله اول (مشتمل بر سه مسئله) و متن و ترجمه رساله دوم است.
رضازاده ملک در مقدمه اش بر کتاب، عمر خیام را در علوم یونان علامه زمان و امام اهل خراسان و درعین حال مظلوم ترین دانشی مرد تاریخ ایران دانسته است. او بر این ادعا چنین استدلال می کند: «چون وقتى در یکى از کشورهاى فرنگ، بنا می شود که مجلس بزرگداشتى براى خیام بر پا شود، از ایران (به عنوان نمایندگان ایران) کسانى حضور می یابند که هیچ شناختى از خیام و فعالیت هاى علمى او ندارند... ظلم و ستم دیگرى که در مورد خیام روا داشته شده، پرداختن به کارهاى خیامى توسط کسانى است که اهل اصطلاح نبوده اند و معلومات لازم براى چنان اهتمامى را کسب نکرده بودند».
وی در رابطه با سبب ترجمه تحت اللفظی اثر چنین توضیح می دهد: «دو رساله از خیام که در این دفتر، متن دست نوشت و حروفى عربى و ترجمه فارسى آن ها می آید، از جمله رساله هاى موجز (و به اصطلاح امروزه قلم انداز) خیامى است که به فارسى ترجمه نشده بود. دوستان مشفقم، آقایان دکتر صمد موحد و دکتر قاسم انصارى، به خواهش من، هر یک، یکى از این دو رساله را، به اصطلاح، تحت اللفظی و پای خوان، به فارسى برگردانده اند. همچنان که ملاحظه خواهید کرد، غرض از ترجمه این رسائل به فارسى، انشاء نوشتن و مقامه پردازى نبوده است که ممکن است در آن بیان، جوهر کلام صاحب اثر مخدوش و احیاناًً تحریف گردد، همچنان که خیام نیز به هیچ وجه به آرایش لفظى نوشته خود نپرداخته است، بلکه مقصود این است که جان کلام خیام، به سادهترین وجه و کمترین لغات (البته نه آن چنان که مخل معنا شود) به فارسى برگردد، تا این سادگى و ایجاز، شاید ورزش ذهن خواننده و مشارکت وى در دریافت مفاهیم و معانى را موجب شود».
عمر خیام در ابتدای رساله اول به دشواری مسائل مطرح شده در کتاب اشاره کرده می نویسد: «مسائلى که سرورمان مرا به بحث در آن ها شرف و افتخار بخشیده اند، به عمرم سوگند که آن ها موضوعات دشوار و نیکویى است و بر شکوک فراوان آن کسى آگاه نیست، مگر زیرک و تیزهوشى که به عالی ترین مرتبه حکمت رسیده باشد، جداً دشوار است و جز به تجزیه آن ها و هم نظرى و همدستى و تقسیم در فواید، حل آن ها ممکن نیست، امیدوارم که این هماهنگى و دیدار به زودی پیش آید و دست دهد.
وی در رساله اول کتاب به سه مسئله پاسخ داده است. ازآنجاکه پرداختن تفصیلی به مسائل مطرح شده به درازا می انجامد، در این نوشتار تنها پاسخ مسئله دوم مطرح می شود و در باقی مسائل به صورت آن ها بسنده می شود:
wikinoor: متن_و_ترجمه_دو_رساله_فلسفی