متمکی. [ م ُ ت َ م َک ْکی ] ( ع ص ) تر شده از خوی و عرق. || اسبی که چشم خود را بزانو بخاراند. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تمکی شود.