متمجس. [ م ُ ت َ م َج ْ ج ِ ] ( ع ص ) مجوسی. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مجوسی و آتش پرست شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمجس شود.