متمایز
/motemAyez/
مترادف متمایز: برجسته، متشخص، مشخص، ممتاز ، متباین، متفاوت
متضاد متمایز: متعارف
برابر پارسی: جدا، سوا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- متمایز شدن ؛ جدا شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنکه یا آنچه که از دیگران مشخص باشد ممتاز مشخص جمع : متمایزین .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
غیر، مغایر، مختلف، متفاوت، متنوع، متمایز
مشخص، ممتاز، برجسته، فاخر، متمایز، متشخص
برتر، متمایز، مرجح، قابل ترجیح، دارای رجحان
روشن، واضح، متفاوت، متمایز، مجزا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
متمایز: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
سَراماد ( مانوی: sarāmādag )
سَراماد ( مانوی: sarāmādag )
خاص ، آقای خاص، خانم خاص
جداسان
🇮🇷 همتای پارسی: جداسان 🇮🇷
در دو کلمه رعایت و مختلف چند کلمه متمایز وجود دارد . جواب ۸ کلمه یا ۹ کلمه از کتاب تیز هوشان
وقتی به فردی میگن طرف ویژگی متمایزی داره یعنی چی؟
جدا، متفاوت، مختلف
مختلف ، متفاوت، جدا
ممتاز بودن از جهتی
متفاوت
متمایز بنظرم یعنی جدا
جدا و مشخص شده
جدا و غیر تکراری
جداشده
جداشده
دگرسان سازی
فرق داشتن دو چیز
غیر تکراری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)