متمادی
/motemAdi/
مترادف متمادی: دراز، طولانی، مدید، ممتد
برابر پارسی: دیرباز، دیرپا، دیرگاه، پی در پی، پیاپی، از پی هم
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم و صفت ) مدت دارنده طولانی دراز : مدتی میگذرد که در کمین این مرغان بوده ام
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] ویژگی کسی که بر چیزی اصرار و لجاج کند.
پیشنهاد کاربران
متمادی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پیاپی، دراز ( دری )
دراژنگ darāžang ( اوستایی: darājangh )
درگهیا dargahyā ( اوستایی: daregahyā )
پیاپی، دراز ( دری )
دراژنگ darāžang ( اوستایی: darājangh )
درگهیا dargahyā ( اوستایی: daregahyā )
طولانی مدت
زمانی طولانی
دراز مدت
🗿
زمانی طولانی
دراز مدت
🗿
طولانی مدت
پیشین
مدّت دارنده - طولانی و دراز