متلد
لغت نامه دهخدا
متلد. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) خداوند مال کهنه و قدیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مال کهن. ( مهذب الاسماء ). خداوند مال موروثی. || خداوند غلام و یا ستوری که در خانه خود شخص زاده شده باشد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده قبل شود.
متلد. [ م ُ ت َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) گرد آورنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). کسی که جمع میکند و گرد می آورد و فراهم میکند. ( ناظم الاطباء ). || بازدارنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آن که دفع میکند و باز میدارد و منع میکند. ( ناظم الاطباء ).
متلد. [ م ُ ت َل ْ ل َ ] ( ع ص ) قدیم و کهنه. ( ناظم الاطباء ). خلق متلد؛ خلق قدیم. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید