لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دو چیز که در یک نقطه به هم برسد.
مترادف ها
نزدیک، مجاور، همسایه، همجوار، محدود، دیوار به دیوار، متلاقی
مجاور، هم مرز، متلاقی، نوک بنوک
متلاقی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید