متلائم. [ م ُ ت َءِ ] ( ع ص ) جراحتی که کفشیر پذیرد. ( آنندراج ). به شده و شفا یافته. ( ناظم الاطباء ). سازگار. سازوار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به تلاؤم وتلائم شود. || واپس داده مهربانی. ( ناظم الاطباء ).