متقمع
لغت نامه دهخدا
متقمع. [ م ُ ت َ ق َم ْ م ِ ] ( ع ص ) خری که جنباند سر را و راند مگس را. ( آنندراج ). خری که جنباند سر را و راند غبار را. ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ). خر جنباننده سر و راننده مگس. ( از فرهنگ جانسون ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به تقمع شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید