متقطر. [ م ُ ت َ ق َطْ طِ ] ( ع ص ) آن که آماده شود کارزار را. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آماده کارزار. ( ناظم الاطباء ). || خوشبوی مالیده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خوشبوی شده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تقطر شود.