متقشف

لغت نامه دهخدا

متقشف.[ م ُ ت َ ق َش ْ ش ِ ] ( ع ص ) مرد شکیبا به قوت روزگذار و به جامه دریده در پی نهاده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مرد تنگ زیست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آن که از آلایش و پلیدی و جز آن باک ندارد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تقشف شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس