متقسم
لغت نامه دهخدا
- متقسم خاطر ؛ پریشان فکر. پراکنده دل : بدین آواز متقسم خاطر نمی باید شد.( کلیله و دمنه ).
|| پراکنده کننده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به تقسم شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید