متقبل شدن


مترادف متقبل شدن: به گردن گرفتن، به عهده گرفتن، عهده دارشدن، ذمه دار شدن، پذیرفتن، قبول کردن

معنی انگلیسی:
to undertake, to support

فرهنگ فارسی

(مصدر ) : پادشاهی پسر را بادیبی داد ... ادیب خدمت کرد و متقبل شد روزگاری برو سعی کرد .

مترادف ها

undertake (فعل)
عهده دار شدن، بعهده گرفتن، تقبل کردن، قول دادن، متعهد شدن، تعهد کردن، متقبل شدن

فارسی به عربی

تعهد

پیشنهاد کاربران

بپرس