متفق کردن


معنی انگلیسی:
ally

مترادف ها

unite (فعل)
متحد کردن، وصلت دادن، بهم پیوستن، ترکیب کردن، یکی کردن، متفق کردن

confederate (فعل)
متفق کردن

فارسی به عربی

اتحد

پیشنهاد کاربران

بپرس