لغت نامه دهخدا
- متفرد بودن ؛ منحصر شدن در قولی یا چیزی شریکی در آن نداشتن. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| یکسو گردنده. ( آنندراج ). جدا و دور شده : آن قلعه بستد و به اموال و غنایم آن متفرد شد... و سلطان از آن فتح... لذتی نیافت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 418 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. یگانه.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید