متفحل. [ م ُ ت َ ف َح ْ ح ِ ] ( ع ص ) به تکلف نماینده فحولت را در لباس و طعام. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تفحل و فحولت شود. || با گشن ماننده. ( از منتهی الارب ). || درخت که بار نیارد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).