متغیل

لغت نامه دهخدا

متغیل. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) درخت ستبر و درهم پیچیده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). درخت سایه افکن و درهم پیچیده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کسی که پیوسته در بیشه و جنگل زیست میکند،ساکن در جنگل. ( ناظم الاطباء ). مرد در بیشه درآینده و پاینده در آن و ثابت در غیل. ( آنندراج ). || دارای جنگل. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

پیشنهاد کاربران

بپرس