متغنج. [ م ُ ت َ غ َن ْن ِ ] ( ع ص ) زنان با ناز و کرشمه. ( ناظم الاطباء ) ( ازفرهنگ جانسون ). ناز و کرشمه نماینده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تغنج شود.
فرهنگ معین
(مُ تَ غَ نِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ناز کننده ، با ناز و کرشمه .