متغمغم

لغت نامه دهخدا

متغمغم. [ م ُ ت َ غ َ غ ِ ] ( ع ص ) گاو بیم کرده و ترسیده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || سخن ناپیدا گوینده. ( منتهی الارب ) || سخن ناپیدا و غیر مفهوم. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از محیط المحیط ) ( از منتهی الارب ). || ( اِ ) بانگ و آواز دلاوران در کارزار. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس