متطاوع. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) نرم گردنی نماینده. ( آنندراج ). فروتن و مطیعو فرمان بردار. ( ناظم الاطباء ). || با جد وجهد و زحمتکش و رنج بر. || دادخواه. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تطاوع شود.