متضرج. [ م ُ ت َ ض َرْ رِ ] ( ع ص ) خون آلود. ( آنندراج ). آغشته به خون. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || گلگون رخسار و سرخ. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || درخش پهن گسترده شده. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تضرج شود.