متصوق. [ م ُ ت َ ص َوْ وِ ] ( ع ص ) آلوده گردنده. یقال تصوق بعذرته ، آلوده گردیده به پلیدی خود. ( آنندراج ). آلوده شده به پلیدی و سرگین. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تصوق و تصوک و ماده بعد شود.