متشکل کردن

مترادف ها

unify (فعل)
متحد کردن، یکی کردن، یکی شدن، متشکل کردن، تک ساختن

form (فعل)
قالب کردن، پروردن، ساختن، بشکل در اوردن، تشکیل دادن، سرشتن، شکل گرفتن، فرم دادن، متشکل کردن

organize (فعل)
درست کردن، سازمند کردن، تشکیل دادن، متشکل کردن، سازمان دادن، تشکیلات دادن، سرو صورت دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس