متشوش

لغت نامه دهخدا

متشوش. [ م ُ ت َ ش َوْ وِ ] ( ع ص ) کارشوریده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آشفته و مضطرب و پریشان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تشوش شود.

فرهنگ عمید

دارای تشویش، آشفته، مضطرب، پریشان.

پیشنهاد کاربران

بهم ریخته ، به فضایی که به حالت غیر طبیعی درآید و از کنترل خارج شود متشوش می گویند.

بپرس